اکثر ما برای جواب دادن به این سئوال احتیاج به فکر کردن نداریم و جوابش را خوب می‌دانیم! زمانی تمام زندگی و فکر و ذکر ما به نوعی در مواد مخدر خلاصه شده بود. ما همیشه یا مشغول گرفتن و مصرف کردن آن بودیم و یا به دنبال راه تهیه‌اش می‌گشتیم. ما زندگی می‌کردیم که مصرف کنیم و مصرف می‌کردیم که زندگی کنیم. خیلی ساده، معتاد، زن یا مردی است که زندگیش را مواد مخدر کنترل کند. ما کسانی هستیم که در چنگال یک بیماری مزمن و پیشرونده گرفتاریم و همیشه عاقبتی چون زندان، تیمارستان و مرگ در انتظارمان است.